- فعالسازی آنی لینک دانلود، پس از ثبت سفارش
- فروش فقط از طریق تحقیق آنلاین
- دسترسی به فایل محصول به صورت مادامالعمر
- تضمین کیفیت فایل ها
شهید
جنگ
تحمیلی
عملیات
سنگر
Hurry and get discounts on all Apple devices up to 20%
Sale_coupon_15
۲,۰۰۰ تومان
خاطره ای از یک شهید : مقدمه
هفته ای دو بار توی یکی از سنگرها که از همه دنج تر و تمیز تر بود،
کلاس انتقاد را تشکیل می دادیم.حسن و جواد بیش تر از همه ی ما انتقاد می کردند.
علی گفت: مگر خودتان هیچ ایرادی ندارید که این همه از دیگران ایراد می گیرید؟
حسن گفت: خب، این کلاس را برای همین گذاشته شده که ایرادهای هم دیگر را بگوییم.
من گفتم: تا جایی که من می دانم، انتقاد به معنی نقد و بررسی است.
یعنی می شود نکات مثبت هم دیگر را هم بگوییم و یاد بگیریم.
عباس گفت: بابا، بیایید کلاس را شروع کنیم.
یک نفر پرده ی سنگر را کنار زد و آمد تو.
-اجازه هست؟
حاج مهدی وحیدی بود..
-سلام حاج مهدی، بفرمایید.
بعد از مکه رفتنش ، به آقا مهدی، حاج مهدی می گفتیم.
گفت: شنیده ام یک کلاس جالب تشکیل داده اید، می شود من هم توی کلاستان شرکت کنم؟
همه یک صدا گفتند: چرا که نه، حتما بفرمایید. همان دم در نشست..
مرتضی گفت: حاج مهدی! نظرت را درباره ی کلاس عجیب و غریب ما بگو، فکر می کنم خوشت بیاید. خندید.
-فکر کنم جالب باشد.
چشم هایش می درخشید.
سریع گفت: می شود انتقادها را از من شروع کنید؟ عیب و ایرادهایم را بگویید، دوست دارم اشتباهاتم را بدانم و اصلاح کنم.
به صورت هم دیگر نگاه کردیم. معلوم بود هر کدام توی ذهنمان دنبال این می گردیم
که چه انتقادی می توانیم از او بکنیم. اما انگار ایراد گرفتن از کارهای او بیش تر شبیه شوخی بود.
گفتم: حاج مهدی، کم لطفی می کنید.
مرتضی گفت: ما از شما جز خوبی چیزی ندیده ایم. مهربان و وظیفه شناس هستید، اهل مطالعه هستید؛
بارها دیده ام که نهج البلاغه و قرآن و کتاب های استاد مطهری و آقای دستغیب را می خوانید.
خرید و دانلود تحقیق خاطره ای از یک شهید
[dlbox title=”مشخصات فایل” link=”#” type=”doc.” size=”0.517 مگابایت” pass=”ندارد” page=”3صفحه”]
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.